نتایج جستجو برای عبارت :

چ دانستم که این سودا

دستم را فشرد
و به نجوایم سه حرف گفت .سه حرفی که عزیزترین دارایی تمام روزم شد :« پس تا فردا .»
ریش تراشیدم دوبارکفش‌هایم را برق انداختم دوبار .لباس‌های رفیقم را قرض گرفتم با دو لیرکه برایش کیکی بخرم ، قهوه‌ای خامه دار .
حالا تنها بر نیمکتمو گرداگردم عشاق ، لبخند زنانندو برآنم کهما را نیز لبخندی خواهد بودشاید در راه استشاید لحظه‌ای یادش رفتهشاید ... شاید ...
 
"محمود درویش"
 
پ.ن:
چه دانستم که این سودا مرا زین‌سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چ
عجیب سودا مرے سر میں جو سخاوت کا تھا
کھلا یہ راز کہ خمیازہ سب محبت کا تھا
ــــــــــــــــــــــــــــ
جو نقدِ حضرتِ جاہل پہ میں رہا ہوں خاموش
اثر یہ علم و ہنر کا تھا اور شرافت کا تھا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادامه مطلب
عجیب سودا مرے سر میں جو سخاوت کا تھا
کھلا یہ راز کہ خمیازہ سب محبت کا تھا
ــــــــــــــــــــــــــــ
جو نقدِ حضرتِ جاہل پہ میں رہا ہوں خاموش
اثر یہ علم و ہنر کا تھا اور شرافت کا تھا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادامه مطلب
من می‌دانستم که عوض شده‌ام. می‌دانستم که تغییراتی در من ایجاد شده که مرا تبدیل به انسانی جدید کرده‌است. و می‌دانستم که این تغییرات پایانی‌ام نیست. هر روز با مواجهه با هر مسئله‌ی کوچک و بزرگی، کارایی مغزم را می‌سنجیدم و خودم را در شرایط گوناگون امتحان می‌کردم.من عوض شده بودم و از این بابت خوشحال بودم. کنترل زندگی‌ام را در دست داشتم و در حال ساخت دنیایی مطابق میلم بودم. معرکه بود.
 سودا در نظر دارد با ارائه بهترین و مرغوب ترین دستمال کاغذی گامی در جهت حفظ سلامت و راحتی هموطنان خود بردارد لذا این محصول ویژگی هایی به شرح ذیل را دارا می باشد.
تهیه شده از تیشو مرغوب خارجی
الیاف طبیعی و لطافت بالا
محافظ پوست
جذب بسیار بالای آب
قیمت مناسب
اقتصادی و مقرون به صرفه
تولید دستمال در ابعاد های مختلف
قابلیت درج آرم بر روی هر برگ
و کلی خدمات قابل ارائه دیگر
سودا -سرد و خشک -خاک سودای طبیعی رسوب خون است به همین دلیل غلیظ تر و سنگین تر از خون است. رنگ ان سیاه ومزه ی امیخته از شیرینی وترشی است.وظایف سودای طبیعی در بدن تعادل ۱.حفظ تعادل واستحکام بافت های استخوانی مثل تاندون و رباط استخوان و مو وناخن که دارای مزاج سرد و خشک  هستند.۲.ایجاد قوام وغلظت لازمه ی خون.۳. تقویت دهانه ی معده وتحریک اشتها
گاه تلخ است زندگانی گاه زهر 
گاه آرام است او را گاه نهر
هست دریا پر تلاطم گه در او 
هست ارام موج بر موج روی او 
گه با تلخی نسازد موج را 
غرق سازد زندگانی اوج را 
اندر ان غواص بودی پر توان 
زان نگه دارد جانت در جهان 
بر لب دریا نشین و عمر بین 
زندگی دریای پر امواج بین 
من در این عشقم ز دریا خسته ام 
زندگی را شیوه سودا بسته ام 
از کم ازاری نباشد  هر دمی  
مهر را در عشق و پیمان بسته ای
گر تو را یک قطره سودا زندگی 
اصل  باشد  لذت   مردانگی 
    شاعر
در مقاله قبلی (طب سنتی -بخش۹- شناخت حالات سودا- بخش۱) با نوع طبیعی چهارمین مورد از اخلاط چهار گانه طب سنتی یعنی سودا آشنا شدیم. در این مقاله به نقش طحال در کنترل سودا می پردازیم.  با سالم یاب همراه باشید.
 
سودا داخل طحال شده و سه کار انجام می دهد:
۱- سپرز اندامی است که از سودا تغذیه می کند تا بتواند به حیات خود ادامه دهد.
۲- همه سودا به علت ماندن در سپرز، به خون در همه تن پراکنده نمی شود و اگر سپرز نباشد، اندام هایی که سودا برای تغذیه آن ها صلاحیت
انواع سودا
۱. سودای طبیعی: رسوب خون۲ .سودای غیر طبیعی: که از صفرا ، دم ، بلغم، سودای طبیعی، خلط سوخته ایجاد می کند و به سودای غیر طبیعی تبدیل می شود.

سودا، سرد و خشک، خاکسودای طبیعی، رسوب خون است. به همین دلیل غلیظ تر و سنگین تر از خون است. رنگ آن سیاه و مزه ای آمیخته از شیرینی و ترشی است.
وظایف سودای طبیعی در بدن

حفظ تعادل واستحکام بافت های استخوانی مثل تاندون و رباط استخوان و مو وناخن که دارای مزاج سرد و خشک  هستند.
ایجاد قوام وغلظت لازمه ی خون
 
رجب با همه ی رحمت و رزق و روزی که برای ما داشت؛ رفت...
و شعبان با آغوش پر مهرش پذیرای ما شده است...
ماهی که از همان روز های ابتدایی اش مبارک است
سودا فرا رسیدن این ماه پر فضیلت را به تمام مسلمین تبریک می گوید
"سودا نقطه شروع اتفاق های خاص..."
کاش لغت ژاپنی «خواهر» را می‌دانستم. آن‌گاه می‌توانستم او را با یک کلام خوب همراهی کنم. بودا، خدای او، می‌گفت: «بخشیدن مال به یک انسان می‌تواند او را هفت سال سیر کند، اما یک کلام خوب می‌تواند او را هفتادوهفت سال سرشار نگه دارد.»چین و ژاپن ص ۶۹ و ۷۰
تعریف بواسیر: به طورکلی تجمع سودا با پیدایش خون سوداوی در دهانه رگ ها را بواسیرتعریف بواسیر:
به طورکلی تجمع سودا با پیدایش خون سوداوی در دهانه رگ ها را بواسیر گویند که ممکن است در نقاط مختلف بدن باشد از جمله بواسیر مقعدی، بواسیر رحم و …
ادامه مطلب
Artist: Dolf & DJ Soda | Music Name: If I Die | Genre: Pop | Released: 2017 | Album: Night Time | Dolf & DJ Soda – If I Die (Music Video)
هنرمند: آی کون | نام موزیک: اگر من بمیرم | سبک: پاپ | تاریخ انتشار: 2017 | ملیت: کره جنوبی
دانلود موزیک ویدیو کره ای (دیجی سودا) DJ Soda با نام (اگر من بمیرم) If I Die
ادامه مطلب
درمان سودا
افتیمون مسهل سودا است . 15 گرم افتیمون را ساییده و با عسل و نمک مخلوط کرده میل نمایید .
20 گرم افتیمون را در یک لیوان آب به مدت 10 دقیقه جوشانده و پس از صاف کردن و سرد شدن با 50 گرم عسل مخلوط نمایید
و هر روز صبح یک قاشق مرباخوری به مدت یک هفته میل نمایید . برای امراض سوداوی مفید است .
درمان گلو درد
روش های درمان
خوردن 5 تا 6 عدد انجیر با یک قاشق غذاخوری عسل جهت درد گلو نافع است .
برای رفع گلو درد ، آنژین و آفت چندین بار در روز آبلیمو مخلوط با آب
 
ما قاسم سلیمانی را... نه؛ بگذارید از زبان خودم بنویسم، من قاسم سلیمانی را یک ابرمرد می‌دانستم، یک ابرقهرمان، به قول آنور آبی ها یک سوپرمن...
آری؛ من قاسم سلیمانی را یک ابر مرد می‌دانستم؛ شبیه پدر در بچگی‌هایم. آن موقع که انتظار داشتم هر اتفاقی می‌افتد پدرم قرص و محکم روبه‌رویش بایستد و ناکارش کند و هیچ طوریش هم نشود.
من قاسم سلیمانی را یک ابرمرد می‌دانستم؛ قرار همیشگی نانوشته‌مان این بود که من شعار مرگ بر آمریکا بدهم و او ضربه های اساسی
تاثیر چای بر افرادی که طبیعت سودایی دارند  ابتدا باید تشخیص دهید آیا مزاج شما سودا یا سرد و خشک است ؟
معمولا افراد با غذاهایی که مصرف میکنند متوجه میشوند که طبیعت گرم دارند یا سرد ولی اگر در این
مورد شک دارید میتوانید از استخوان بندیتان ویا چاق و لاغر بودن ویا نازکی مو ی سر و لخت بودن مو و.....
متوجه شوید که چه مزاجی دارید بطور مثال اگر استخوانهای درشتی ندارید و لاغر هستید وموهای
صاف ونازکی دارید طبیعت شما سرد و خشک است یا به عبارتی سودا در بدن
 سلام امروز می خوام در مورد خلط ها  باهاتون صحبت کنم ما ۴ تا خلط داریم در طبیعت , اولین خلط دم(گرم و تر) هست و نماد آن در طبیعت هوا است دومین  خلط صفرا (گرم و خشک)می باشد و نماد آن در طبیعت   آتش است. بعد از آن خلط سودا(سردوخشک) را داریم که نماد آن در طبیعت خاک است و دیگری خلط بلغم(سردوتر) است که نماد آن آب  می باشد یعنی هر چیزی که در اطراف تان می بینید دارای مزاج است مثلاً سیمان گچ و آهنی که در ساختن خانه استفاده شده است خوراک و غذایی که میخوریم جنس
او زمانی انجا به تفرج ایستاد ، زنی قاروره ( چیزی مثل پیشاب ) بیماری را باز آورد . او در آنجا نگاه کرد و گفت : این بیمار جهود است . باز نگاه کرد و گفت تو خدمتکاری ؟
گفت : اری
گفت دیروز ماست خورده است ؟
زن گفت آری
مردم از علم او تعجب بنمودند و ابو علی را ازین جریان حیرت آمد
چندان توقف کرد که او از کار فارغ شد
پیش رفت و به مردک گفت اینها را از کجا معلوم کردی ؟
گفت از انجا که تورا شناختم که تو بوعلی هستی...
بوعلی گفت : این مشکل تر...
بو علی چون الحاح ( پافشاری )
من نیک می‌دانستم که ایستادن در برابر خودکامگی، هزینه دارد
و در پی ارتقای توده‌ها بودن و بالاخص آگاه‌تر ساختن آنان، هزینه دارد.
و به مقابله برخاستن با امتیازها و بت‌ها از هر سنخ و گروه، هزینه دارد.
و می‌دانستم که دشمنی با من و یاران من و القای شبهه و تهمت بالا خواهد گرفت و به موجی لگام‌گسیخته و گسترده تبدیل خواهد شد.
با این همه نیک می‌دانم که این رسالت من است و امانتی است در دستم و نیز معنای حیات من است.
از این رو، همه این هزینه‌ها را، چون گ
در این نوع خاموش کننده تعداد زیادی از عیوب دستگاهای سودا اسید برطرف گردیده است .
بیشترین ظرفیت آن دو گالنی و مشخصات فنی آن عینة مشابه خاموش کننده سودا اسید می باشد.
حداقل مدت تخلیه آن ۶۰ ثانیه است .
در شرایط عادی و شارژ کامل آن ۹۵٪ ( درصد ) خاموش کننده باید تخلیه گردد.
برای تامین فشار مورد نیاز در این خاموش کننده از گاز CO2 تحت فشار که در یک سیلندر کوچک ذخیره شده و در داخل بدنه قرار می گیرد استفاده می شود.
مقدار گاز این کارتریجها ( حدودأ ۵۷-۵۵ گرم ) گ
تاثیر چای بر افرادی که طبیعت سودایی دارند  ابتدا باید تشخیص دهید آیا مزاج شما سودا یا سرد و خشک است ؟
معمولا افراد با غذاهایی که مصرف میکنند متوجه میشوند که طبیعت گرم دارند یا سرد ولی اگر در این
مورد شک دارید میتوانید از استخوان بندیتان ویا چاق و لاغر بودن ویا نازکی مو ی سر و لخت بودن مو و.....
متوجه شوید که چه مزاجی دارید بطور مثال اگر استخوانهای درشتی ندارید و لاغر هستید وموهای
صاف ونازکی دارید طبیعت شما سرد و خشک است یا به عبارتی سودا در بدن
من می دانستم آن لبخندها کار را خراب می کنند...آن همه شباهت؛ من به تو و تو به من.
من می دانستم تو آمدی که از بیخ و بنم بکنی و با این حال؛ باز تن دادم به مرگ بی صدایی.
شهید شدن را بلدی؟ با لذت جان دادن در راه هدفی والا...؟
یا فقط شهید کردن و قربانی پس انداختن پشت سرت، را می دانی؟ 
شانه می زدی به مویم و من نوازش تار به تارش را حس می کردم.
همان جا میان جمع به دنیای خیال می بری ام و من از همه جا بی خبر، به دست هایم نگاه می کنم که دور بازوهای تو پیچک می تنند. سب
من اگر می‌دانستم، عریان‌تر می‌شدم و این خوب نیست.
مرا گمراه کن زیرا نیک می‌دانم که همه‌چیز با همه‌چیز یکی است:
دو سنگ به هم می‌فرسایند، چیزی بین‌شان نیست، چیزی در میانه نیست. میانه یک هوس است، میانه خالی است.
حرصِِ من برای یافتنِ خالی‌ها تمامی ندارد. سگی دندان به دندان می‌فرساید، در جستجوی چیزی. میانه‌ها بر هم فشرده می‌شوند.
من اگر می‌دانستم، تمام نمی‌شدم، و از ناتمامی می‌ترسم. زیرا نیک می‌دانم که در ابدیت چیزی نیست.
افق خالی است، ا
داس بی دسته ما 
روزها و سالهایی  
علف هرزه ان باغچه را می چیند 
پدری پیر     کمری تا خورده     دستهایش چه زمخت
داس بی دسته ما گنج گرانی ایست 
که به دست پدری پیر به زمین می کوبد 
هرزه را می جوید , می شوید 
باغچه را اباد است . 
و درختانی که در ان سر به فلک اراسته 
پدری پیر اما ...
عمر را باقی نیست  
گوشه ای بنشسته 
مالکانی هر سو چشم شوریده ای بنگارند 
 و در ان باغچه ابادی به جدال پردازند 
پدر !!؟
فرزندان   پسرانم     
من اگر می دانستم که ز ان موهبت و عش
کتاب "ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم..." در رابطه با نحوه نگاه به فرصت ها، بالا بردن روحیه ریسک پذیری، کاهش ترس از شکست، بالا بردن روحی خلاقیت و کارآفرینی، استفاده بهینه از منابع، خارج شدن از چارچوب های مرسوم و ... بحث ها و تجاربی رو نقل می کنه.
ادامه مطلب
کتاب "ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم..." در رابطه با نحوه نگاه به فرصت ها، بالا بردن روحیه ریسک پذیری، کاهش ترس از شکست، بالا بردن روحی خلاقیت و کارآفرینی، استفاده بهینه از منابع، خارج شدن از چارچوب های مرسوم و ... بحث ها و تجاربی رو نقل می کنه.
ادامه مطلب
کتاب "ای کاش وقتی بیست ساله بودم می دانستم..." در رابطه با نحوه نگاه به فرصت ها، بالا بردن روحیه ریسک پذیری، کاهش ترس از شکست، بالا بردن روحی خلاقیت و کارآفرینی، استفاده بهینه از منابع، خارج شدن از چارچوب های مرسوم و ... بحث ها و تجاربی رو نقل می کنه.
ادامه مطلب
نمی‌دانم بعد از چند سال، اما بعد از سال‌های طولانی بود که شیرین‌عسل خریدم. اولین گاز را که زدم خودم را از روی ذوق به سمت عقب پرت کردم و روی مبل ولو شدم. نمی‌دانم از طعم خود شیرین‌عسل بود یا از طعم خاطرات روزهای خوب و ساده‌تر. روزهایی که دلار 16 هزار تومان نبود. روزهایی که به خاطر ویروس کرونا قرنطینه نشده بودیم. روزهایی که حتی نمی‌دانستم مهاجرت چیست. از کثافتِ سیاست چیزی نمی‌دانستم. روزهایی که میگرن نداشتم. قرص ضد افسردگی نمی‌خوردم. روزها
 
ما قاسم سلیمانی را... نه؛ بگذارید از زبان خودم بنویسم، من قاسم سلیمانی را یک ابرمرد می‌دانستم، یک ابرقهرمان، به قول آنور آبی ها یک سوپرمن...
آری؛ من قاسم سلیمانی را یک ابر مرد می‌دانستم؛ شبیه پدر در بچگی‌هایم. آن موقع که انتظار داشتم هر اتفاقی می‌افتد پدرم قرص و محکم روبه‌رویش بایستد و ناکارش کند و هیچ طوریش هم نشود.
من قاسم سلیمانی را یک ابرمرد می‌دانستم؛ قرار همیشگی نانوشته‌مان این بود که من شعار مرگ بر آمریکا بدهم و او ضربه های اساسی
سال های پیش فکر می کردم همیشه عاشق می مانم. فکر می کردم حتما باید با کسی زندگی کنم که عاشقش می شوم و اگر این طور نشود، نیمه شبی در سی سالگی، مجنون و بی قرار با دستی که روی کاغذ می لرزد، ناگهان از خانه ی امن و بی عشقم بیرون می زنم و در کوچه ها و خیابان های شهر آواره می شوم تا به دنبال معشوقم بگردم.سال های پیش فکر می کردم زندگی همیشه بر یک قرار می ماند. آن روزها نمی دانستم عشقی که بازتابی در خور نداشته باشد، انسان ها را خسته می کند. عاشق را خسته می کند
بیوگرافی و زندگی نامه ی کامل کان اورگانجی اوغلو
بیومیو : کان اورگانجی اوغلو به ترکی Kaan Urgancıoğlu در 8 مه 1981 در ازمیر، ترکیه متولد شد.
با بازی در نقش عامر سریال اکیا یا کارا سودا به شهرت رسید.
قد او 183 سانتیمتر و وزن او حدود 75 کیلوگرم می باشد.
کان اورگانجی و همسرشکان پسر عموی توفیق اورگانجی بازیگر ترک می باشد.
یک
برادر به نام جان اورگانجی دارد، کان به تازگی عکسی در اینستاگرام در کنار
برادرش منتشر کرده که طرفدارانش از شباهت این دو هیجان زده شده بود
یا عَون المؤمنین
( ای یار مؤمنان )
 
+خوشا به حالِ شماها که عاشقی بلدید و خدا بهتون میگه مؤمن :) آدم یارش خدا باشه دیگه مشکلای دنیا تو چشمش نمیاد اصلا! یه جور دیگه نگاه میکنه...
 
 
 
+اندر حکایات اصلاحِ الگوی خواب و اون استرسِ وحشتناکی که موقع دیر بیدار شدن تحمل می کردم:
اولاً که خوابِ نامناسب سودای بدن رو زیاد می کنه و سودا موجب ناراحتی و افسردگی میشه ( البته خب افسردگی تک عاملی نیست! سودا فقط یکیشه)
دوماً که کیه که دوست داشته باشه همش از دیر کردن ب
در مقاله قبل (طب سنتی -بخش۱۰- شناخت حالات سودا- بخش۲) نقش طحال را در کنترل سودا بررسی نمودیم. همچنین در مقاله های قبلی با نوع طبیعی این خلط آشنا شدیم. در این مقاله به بررسی نوع غیر طبیعی خلط سودا خواهیم پرداخت. با سالم یاب همراه باشید.
سودای غیر طبیعی چهار نوع است:
۱- بقایای سوختگی و خاکستر صفرا بوده و مزه آن تلخ است.
۲- خاکستر و سوخته بلغم است، هرگاه بلغم بسیار لطیف و آبکی باشد، خاکستر آن به شور مزگی می زند وگرنه به ترش مزگی یا تلخ گس نزدیک است.
۳
هیچ وقت تو زندگیم انقدر تو تصمیم گیری ناتوان نبوده ام. هیچ وقت نشده بوده که انقدر فکر کنم و به هیچ نتیجه ای نرسم.
از پارسال می دانستم که بالاخره این انتخاب رشته می رسد. از پارسال هم می دانستم که بالاخره باید بین دو رشته ی تجربی و انسانی یکی را انتخاب کنم. اما هنوز نمی دانم کدامش از آخر؟ و مهم تر از همه، وقتی انتخابش کردم آن وقت چه؟ از آخر دکتر می شوی؟مترجم شفاهی یا کتبی؟ داروساز می شوی؟ استاد دانشگاه می شوی؟ چه رشته ای آن وقت؟ ادبیات فارسی؟ زبان
به مریم گفتم نمی خواهم از بخش تاریک وجودم فعلا حرفی بزنم؛ همان بخشی که این روزها بر ناکامی متمرکز است. وقتی نمی نویسم این بخش تاریک بزرگ تر می شود. نمی توانم خوب و درست از چیزی که گذشته بنویسم و شاید همین است که دارد همه چیز را سخت می کند. به او گفتم این که نمی توانم بنویسم آزارم می دهد. واقعا آزارم می دهد و انگار که در برابر جهان من را نا توان تر کرده است. چند ماهی است مداوم فکر می کنم چه ناتوان و ضعیفم در برابر جهان. این که در نهایت تمام ماجراها خ
دستمال کاغذی سودا
سالی سرشار از سلامتی و شادی و عشق  را برای شما آرزومند است
امید است در سال جهش تولید با حمایت شما عزیزان گامی بلند در جهت ارتقا محصولاتمان را تجربه کنیم.
سودا همیشه خود را مسئول سلامت و آسایش شما می داند.
 
 
 
مدت‌هاست دیگر ادم‌هایی که برای ماندن نیامده‌اند را میشناسم. اصلا همانجا روبروی دکتر که نشسته بودم و تعریف میکردم می‌دانستم که نماندن فعل صرف شده‌ی تمام این ماجراست. حتی اگر هر دو سوی ماجرا بخواهند که بمانند و کنار هم در آن برج بلند ساکت ـ که به ندرت کسی از کنارشان میگذردـ به تلخی پونه‌ای که کافه‌چی در چایشان ریخته نبات بزنند و بخندند... احتمالا یک جای دوری از آن کشور سرد یادش نخواهم افتاد و یک جای دوری از این کشور همیشه آفتابی یادم نخواه
#برشی_از_یک_کتاب
#رمان_اجتماعی
مدتی کوتاه،پاک گیج شده بودم و نمی دانستم تنهایی چه کنم. بیش از نیم قرن از سلیمان مراقبت کرده بودم . زندگی روزانه ام با محوریت خواسته های او و در همینشینی اش شکل گرفته بود. حالا آزاد بودم که طبق خواسته ام عمل کنم، اما خودم هم می دانستم این آزادی توهمی بیش نیست، چون آنچه بیش از همه آرزویش را داشتم از دسترسم دور بود. مردم همیشه می گویند هدفی برای زندگی ات پیدا کن و همسو با آن زندگی کن. اما گاهی، وقتی عمر انسان به انتها
خانه خراب شد و دنیا هنوز هست
بازان زد و صحرا هنوز هست
آن ابر که باریده بود در صحرا
خشکید و تَه کشید و دریا هنوز هست
آزرده ایم ما نکند دنیا هدر رود
دیروز رفته اگر فردا هنوز هست
سر ، عاشق است ، تن ، هویٰ ، جان ، فرشته است
سر ها ز تن جدا شد و جان ها هنوز هست
هرچند مهر باطل افکار من زده
اما بدان که پختن سودا هنوز هست
او گرچه رفت و دل ، دل نمیشود
رویای هرشب و شب ها هنوز هست
ماسک طلا سودا Sevda اصلماسک طلا سودا Sevda اصل با مجوز بهداشت

ماسک طلا سودا Sevda اصل - با مجوز بهداشت


ماسک طلا سودا Sevda اصل - با مجوز بهداشت

جوان سازی و از بین بردن زائدات پوستی با
ماسک طلا سودا Sevda اصل - با مجوز بهداشتماسک
طلا یک ماسک معروف و به رنگ طلایی بوده که حتی به دلیل کارایی و کیفیت
بالای آن سازمان بهداشت ایران این ماسک را تایید کرده است. از ماسک طلا هم
خانم ها و هم آقایان میتوانند استفاده کنند و برای افزایش کشسانی پوست،
جوان سازی و از بین
جایت اوج است و از این فاصله کوتاه قدم
و نگاهت به من افتاد که در جزر و مدم 
 
هر که خوبست خدا دارد و بد شیطان را
من ولی با که بسازم که نه خوب و نه بدم
 
از دل خویش صدای کمکی می شنوم
که به فریاد خودم هم نرسیده مددم
 
مرده یا زنده اگر عشق نباشد یکی است
سر سودا به تنم نیست در این جسم بدم
 
در سقوطش رود از پلک اگر از چشم افتاد
بسته از جنس دل او شده سنگ لحدم
 
دو نفر می شوم آن دم که تو را می بینم
گفته ام با دل بی تاب صبور بلدم
 
یک نگاهت بس و کافی ست که دیوانه
گوشت گاو ،گوشت گوساله ،فست فود (کالباس، سوسیس،سس سفید وقرمز ،همبرگر و...)،قهوه، کاکائو، نسکافه ،عدس، بادمجان، ادویه جات (زیاد و تند)، هله هوله (پفک، چیپس، کرانچی، شکلات).نکته : مرباها از طبع خود میوه گرمترند و اگر با عسل درست شوند گرمتر ازمربای با شکر  درست شده میباشند.
یکی از نمایندگان فروش شرکت کوکاکولا، مایوس و ناامید از خاورمیانه بازگشت. دوستی از وی پرسید: چرا در کشورهای عربی موفق نشدی؟ وی جواب داد: هنگامی که من به آنجا رسیدم مطمئن بودم که می توانم موفق شوم و فروش خوبی داشته باشم. اما مشکلی که داشتم این بود که من عربی نمی دانستم. لذا تصمیم گرفتم که پیام خود را از طریق پوستر به آنها انتقال دهم. بنابراین سه پوستر زیر را طراحی کردم: پوستر اول مردی را نشان می داد که خسته و کوفته در بیابان بیهوش افتاده بود. پوست
سودا -سرد و خشک -خاک سودای طبیعی رسوب خون است به همین دلیل غلیظ تر و سنگین تر از خون است. رنگ ان سیاه ومزه ی امیخته از شیرینی وترشی است.وظایف سودای طبیعی در بدن تعادل ۱.حفظ تعادل واستحکام بافت های استخوانی مثل تاندون و رباط استخوان و مو وناخن که دارای مزاج سرد و خشک  هستند.۲.ایجاد قوام وغلظت لازمه ی خون.۳. تقویت دهانه ی معده وتحریک اشتها
سریال ترکیه ای تلخ و شیرین یکی دیگر از سریال های ترکیه ای محبوب این کشور است که در سال ۲۰۱۶ ساخته شده است.تهیه کننده این سریال Süreç Film – Ali Gündoğdu، کارگردان Hamdi Alkan، فیلمنامه نویس Gani Müjdeو بازیگران شاخص آن بیرجه آکالای، کانبولات گورکم ارسلان و اوفوک اوزکان هستند.بیرجه آکالای با بازی در سریال شمیم عشق توانست حسابی مشهور شود.
داستان سریال ترکیه ای تلخ و شیرین
 
این سریال در مورد یک معلم زن جوان به نام حیات و خواهرش گزده می باشدکه برای دفاع از چیزه
✅رنگ دست
 دستهای نرم و لطیف و برنگ سفید : متعلق به اشخاص شهوتپرست و خوشگذران است .
دستهای خشک و استخوانی و برنگ زرد: آدم عصبانی، زودرنج و سودا مزاج را معرفی میکند.
دستهای سخت و محکم که پوست آن نرم و سرخ رنگ است : عاطفه و مهر و محبت را نشان میدهد .
دستهائیکه پوست آن سخت و رنگ آن سبزه و یا قهوه ای است: نمایشگر جدیت و فعالیت و روح قوی است .
دستهائیکه پوست آن ملایم و رنگ پریده است: خیانت و نادرستی را بیان میکند .
 سودا در نظر دارد با ارائه بهترین و مرغوب ترین دستمال کاغذی گامی در جهت حفظ سلامت و راحتی هموطنان خود بردارد لذا این محصول ویژگی هایی به شرح ذیل را دارا می باشد.
تهیه شده از تیشو مرغوب خارجی
الیاف طبیعی و لطافت بالا
محافظ پوست
جذب بسیار بالای آب
قیمت مناسب
اقتصادی و مقرون به صرفه
تولید دستمال در ابعاد های مختلف
قابلیت درج آرم بر روی هر برگ
و کلی خدمات قابل ارائه دیگر
در مقاله قبل (طب سنتی -بخش۱۱- شناخت حالات سودا- بخش۳) با خلط سودا آشنا شدیم. همچنین در مقاله های گذشته تمامی اخلاط چهارگانه شامل صفرا، خون، بلغم و سودا و انواع آن ها و موارد تاثیر گذار بر آن ها و اندام هایی که با این اخلاط درگیر می باشند را بررسی نمودیم. در این مقاله به توضیح تاثیر مزاج های مختلف بر بدن انسان خواهیم پرداخت. با سالم یاب همراه باشید.
 
هرگاه مزاج اصلی یعنی مادرزادی به خشکی گراید، در همه سال های عمر جسم جوان می ماند. اگر این مزاج ب
 
جان منست او هی مزنیدش
آن منست او هی مبریدش
آب منست او نان منست او
مثل ندارد باغ امیدش
باغ و جنانش آب روانش
سرخی سیبش سبزی بیدش
متصلست او معتدلست او
شمع دلست او پیش کشیدش
هر که ز غوغا وز سر سودا
سر کشد این جا سر ببریدش
هر که ز صهبا آرد صفرا
کاسه سکبا پیش نهیدش
عام بیاید خاص کنیدش
خام بیاید هم بپزیدش
نک شه هادی زان سوی وادی
جانب شادی داد نویدش
داد زکاتی آب حیاتی
شاخ نباتی تا به مزیدش
باده چو خورد او خامش کرد او
زحمت برد او تا طلبیدش
 
مولانا
مایه اصـل و نسب در گردش دوران زر است 
هر کسی صاحب زر است او از همه بالاتر است دود اگر بالا نشیند کسـر شأن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد چون که او بالاتر استناکسی گر از کسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا، خس نشیند قعر دریا گوهر است شصت و شاهد هر دو دعوی بزرگی میکنند
پس چرا انگشت کوچک لایق انگشـتر استآهن و فولاد از یک کوه می آیند برون
آن یکی شمشیر گردد دیگری نعل خر است کـره اسـب ، از نجابت از پـس مـادر رود
کـره خـر ، از خـریت پیش پیش مـادر است کاکل
معلم علوم اجتماعی چهار سال دبیرستانم را خیلی دوست داشتم. خانم جعفری محبوب نبود. خیلی از هم مدرسه ای هایم او را به سخت گیری می شناختند اما من جور دیگری دوستش داشتم. او هم مرا دوست داشت. آن سال ها برخلاف الان برونگرا و اهل گپ و گفت و خنده و شوخی بودم. همین می شد که احتمالا تا از چیزی ناراحت می شدم همه می فهمیدند. روزهای سوم دبیرستان بود که در حیاط مدرسه به مریم گفتم که به پوچی رسیدم. مریم خندید. من هم الان به آن روز و آن حرف می خندم. چه می دانستم پوچی
دانشکده‌ی کامپیوتر به معنی واقعی غسال‌خونه‌‌ی هنره؛ شاید این که الان باید پایان‌نامه می‌دادم ولی هنوز دارم با سر و کون خودم بازی می‌کنم همین تقلای بی‌خودم ضد این مرامه. احساس می‌کنم هر جا از این به بعد برم، رسالتی دارم و اون ریدن به ساختار‌های فعلیِ اونجاست، ساختار‌هایی که بعد از هزارانْ لعنتیْ سال تمدن، دستاوردش گشنگی و دریوزگی و خودخواهیه. البته اگه این فکر نیست کردن خودم دست از سرم ور داره؛ دلم می‌خواد به یه گاو هلندی تجاوز کنم ب
 
ویروس کرونا
در حال حاضر کشورمان با مهمانی ناخوانده مواجه است میهمانی که زندگی عادی ما را مختل کرده و تلاش های دوچندانمان برای شروع سالی نو را به تعویق انداخته است .
کرونا باعث شده طعم احتکار را بچشیم....
کرونا برای احتکارگر ها پدیده ای فوق العاده است...
اجناس بهداشتی انبار شده به امید سود بیشتر...
خانه های خالی از مواد بهداشتی در ترس از کرونا...
در برهه ای که برخی شرکت های تولید کننده  ی مواد بهداشتی ، برای کسب سود بیشتر به فکر احتکار اجناس مرغو
زل زد توی چشم هایم و یکهو خواند : یوم ینظر المرء ما قدمت یداه ... من لبخند به لب داشتم.  ولی وقتی که خواند دلم خالی شد. انگار پتک گرفته بود و کوبانده بود بر سرم. 
ایستادم. جانی نمانده بود که دوباره هم قدمش راه بروم. نه که این آیه را تا به حال نشنیده باشم ... نه ... ولی این آیه را هیچ وقت در این چنین شرایطی نشنیده بودم. من وسط ِ بد مستی ِ دنیا بودم که برایم خواند یوم ینظر المرء ما قدمت یداه ... من وسط خنده بودم که برایم خواند یوم ینظر المرء ما قدمت یداه ...
با دستم راستم پفیلا می‌خوردم. همان‌طور شروع کردم به آشپزی بدون دست راست. بعد دیدم بد نیست ادامه بدهم و اینگونه شد که یک‌دستی برنج را پختم. قسمت سختش آنجا بود که برنج را از سینی داخل کاسه می‌ریختم و نمی‌دانستم با دستم سینی را در هوا نگه دارم یا خروج برنج از سینی را کنترل کنم. و آنجا که برنج خیس را از کاسه درون قابلمه می‌ریختم و مقدار زیادی ته کاسه چسبیده بود و نمی‌دانستم با دستم کاسه را در هوا نگه دارم یا برنج را به سمت قابلمه هدایت کنم. و آنج
تا کی به سوز و به ساز باید بسوزی و بسازی با این لکاته‌یِ ناپاکِ دست‌آغشته به دروغ و ریا و تزویر و آلوده‌تَن از کبر و غرور و شر؟ تا کی باید تسلیمِ تحمیلِ فشارِ غیرقابلِ تحمل این انبوهِ گندِ چرک شد؟ آه عزیزم؛ کاش چیزی از زمان نمی‌دانستم... 
تا کی به سوز و به ساز باید بسوزی و سازی با این لکاته‌یِ ناپاکِ دست‌آغشته به دروغ و ریا و تزویر و آلوده‌تَن از کبر و غرور و شر؟ تا کی باید تسلیمِ تحمیلِ فشارِ غیرقابلِ تحمل این انبوهِ گندِ چرک شد؟ آه عزیزم؛ کاش چیزی از زمان نمی‌دانستم... 
 
 از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چند اصل بنا کردی؟
فرمود چهار اصل:  دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدمدانستم که خدا مرا میبیند پس حیا کردم  دانستم که کار مرا دیگری انجام نمیدهد پس تلاش کردمدانستم که پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم 
  
   
سنگ پشت
 
 
 
 
سنگ پشت
پشتش سنگین بود و جاده‌های دنیا طولانی. می دانست که همیشه جز اندکی از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته می ‌خزید، دشوار و کُند؛ و دورها همیشه دور بودند. سنگ پشت تقدیرش را دوست نم
چهار اصل
کوروشی !!! : ۱-دانستم
که کار مرا دیگری انجام نمی دهد،پس تلاش کردم... ۲-دانستم
که خدا مرا می بیند،پس حیا کردم... ۳-دانستم
که رزق مرا دیگری نمی خورد،پس آرام شدم... ۴-دانستم
که پایان کارم مرگ است،پس مهیا شدم...  نکته
بسیار جالب:  این سخن که توسط باستان‌گرایان افراطی گاه
به کوروش و گاه به زرتشت

 نسبت داده می شود،  از امام صادق علیه‌السلام است. در منابع متعدد روایی چنین آمده است:

 قِیلَ لِلصَّادِقِ (ع) عَلَى مَا ذَا بَنَیْتَ أَمْرَکَ
فَقَا
نوشته زیردستنوشته یکی از بلاگرهای قدیمیه که الان سالهاست نمی نویسن و خواستم یادی کنم ازشون و نوشته هاشون تحت عنوان بابای قصه ها و وبلاگی که به این نام معروف بود
شاید باورتون نشه که من اون سالها با خوندن هر کدوم از این صدتا نامه چقدر اشک از چشام سرازیر شده:(
این پست رو قرار بود اول مهر بذارم ولی به دلایلی نشد
بابای قصه هایم، سلام.بابا یادت می آید اولین روز مدرسه را؟تو نگذاشتی با ریحانه بروم؛گفتی: امروز خودم می رسانم ات؛آخر جای تو روی شانه های م
امشب من و تو هردو، مستیم، ز می اما
تو مست می حسنی، من، مست می سودا
از صحبت من با تو، برخاست بسی فتنه
دیوانه چو بنشیند، با مست بود غوغا
آن جان که به غم دادم، از بوی تو شد حاصل
وان عمر که گم کردم، در کوی تو شد پیدا
ای دل! به ره دیده، کردی سفر از پیشم
رفتی و که می‌داند، حال سفر دریا؟
انداخت قوت دل را، بشکست به یکباره
چون نشکند آخر نی، افتاد از آن بالا؟
تا چند زنم حلقه؟ در خانه به غیر از تو
چون نیست کسی دیگر، برخیز و درم بگشا
از بوی تو من مستم، ساقی مدهم
﷽                         ✅ خـون خودت را ڪثیـف نکن 
 
✍️ یکی از ضرب المثلهایی که در بین عموم رایج است و با طب سنتی در ارتباط است ضرب المثل " خون خودت را کثیف نکن" می باشد، که معمولاً زمانی که فردی عصبانی است، این جمله را به او می گویند.
از نظر طب سنتی، کسی که عصبانی می شود، باعث تولید بیش از حد صفرا در خونش می شود و یا کسی که غصه خور بوده یا در معرض استرس است و به اصطلاح هم و غم زیادی دارد و غصه آینده نیامده را می خورد، تولید خلط سودا در بدنش زیاد می ش
از تو رفتم، از تو و دنیای تو،
از جهان هرزه و رؤیای تو.
صد بیابان تشنة باران و من
بوسه های حسرت لبهای تو.
ماهی طلایی دریای دل
دل زند در سینة دریای تو.
خویش را سوزم چو شمع خیر هسوز،
تا کنم روشن دل شبهای تو.
دل شکست و نشکند خمار دل
از خمار نرگس شهلای تو.
میخورم غمها فزون و بی حساب،
تا که کم گردد کمی غمهای تو.
می کُشد آخر مرا سودا و غم،
گر نمردم از غم و سودای تو.
 
 دمنوش گیاهی گـل گـاو زبـان و سنبل الطیب:
ترکیبات: گل گاوزبان، ۲ قاشق غذاخوری؛ سنبل طیب، ۱ قاشق مرباخوری؛ لیموعمانی،۱عدد.
خواص: گل گاو زبان، طبیعتی گرم و تر و ضد سودا و صفرا دارد و آرام بخش اعصاب، خواب آور و مسکن سردردهای عصبی و دردهای کلیوی و کاهش دهنده فشار خون است.
سنبل طیب هم با طبیعت گرمی که دارد؛ ضد قولنج و اسپاسم های عضلانی و مفید در درمان تشنج و صرع بوده؛ قوه باه (میل جنسی) را نیز تقویت می کند.
آن دوستت دارم داغ و دلنشین که توی ظهر سوزان و شرجی مردادماه به جانم نشستو قلبم را خنک کرد؛هیچوقت از ذهنم محو نمی شود.کف دستهایم عرق کرده بود‌.می خندیدم. بی دلیل می خندیدم.لبانم تا بناگوش باز می شد. دلیل خنده ام او بود.خودم می دانستم...خودش می دانست...
 
معصومه باقری  
چهار اصل
کوروشی !!! : ۱-دانستم
که کار مرا دیگری انجام نمی دهد،پس تلاش کردم... ۲-دانستم
که خدا مرا می بیند،پس حیا کردم... ۳-دانستم
که رزق مرا دیگری نمی خورد،پس آرام شدم... ۴-دانستم
که پایان کارم مرگ است،پس مهیا شدم...  نکته
بسیار جالب:  این سخن که توسط باستان‌گرایان افراطی گاه
به کوروش و گاه به زرتشتنسبت داده می شود،  از امام صادق علیه‌السلام است که در منابع متعدد روایی بیان شده است:

 قِیلَ لِلصَّادِقِ (ع) عَلَى مَا ذَا بَنَیْتَ أَمْرَکَ
فَقَا
چهار اصل
کوروشی !!! : ۱-دانستم
که کار مرا دیگری انجام نمی دهد،پس تلاش کردم... ۲-دانستم
که خدا مرا می بیند،پس حیا کردم... ۳-دانستم
که رزق مرا دیگری نمی خورد،پس آرام شدم... ۴-دانستم
که پایان کارم مرگ است،پس مهیا شدم...  نکته
بسیار جالب:  این سخن که توسط باستان‌گرایان افراطی گاه
به کوروش و گاه به زرتشت

 نسبت داده می شود،  از امام صادق علیه‌السلام است. در منابع متعدد روایی بیان شده است:

 قِیلَ لِلصَّادِقِ (ع) عَلَى مَا ذَا بَنَیْتَ أَمْرَکَ
فَقَال
 
میلاد با سعادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) یادآور حماسه آفرینی پاسداران اسلام، حضرت ابوالفضل (ع) تجدید خاطره رشادت های جانبازان عزیز و امام سجاد (ع) سید الساجدین یادآور دعاهای مردان نیک خدا در فراق معبود بر همگان مبارک باد.
 
"حس خوب یعنی سودا"
تا ظهر هر لحظه هوا گرم‌تر می‌شد و تنور #جنگ داغ‌تر و ما نه وسیله‌ای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش. 
 
آتش داعشی‌ها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! می‌دانستم سدّ مدافعان شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمی‌دانستم داغ شهادت عباس و ندیدن حیدر سخت‌تر است یا مصیبت اسارت... 
 
ادامه داستان در ادامه مطلب...
 
متن کامل داستان در پیام رسان های اجتماعی تقدیم حضورتان
 
https://eitaa.com/dastanhaye_mamnooe
https:/
هیچ وقت تو زندگیم انقدر تو تصمیم گیری ناتوان نبوده ام. هیچ وقت نشده بوده که انقدر فکر کنم و به هیچ نتیجه ای نرسم.
از پارسال می دانستم که بالاخره این انتخاب رشته می رسد. از پارسال هم می دانستم که بالاخره باید بین دو رشته ی تجربی و انسانی یکی را انتخاب کنم. اما هنوز نمی دانم کدامش از آخر؟ و مهم تر از همه، وقتی انتخابش کردم آن وقت چه؟ از آخر دکتر می شوی؟مترجم شفاهی یا کتبی؟ داروساز می شوی؟ استاد دانشگاه می شوی؟ چه رشته ای آن وقت؟ ادبیات فارسی؟ زبان
چشم پوشم، تا دمی اندوه و غمها بگذرد،
چشم را وا م یکنم، بینم، که دنیا بگذرد.
عاشقیها از دل و دیوانگی از سر نرفت،
از سر شورید هام صد شور و سودا بگذرد.
غرق گشته در گناه خود ببین تردامنی،
تا به خشکی خشک او گرداب دریا بگذرد.
نوبهار آخر بگشت و دیر شد ایام گل،
بلبل شوریده هم با جان شیدا بگذرد.
گر خطایی بگذرد از ما، سزای ما جزاست،
هر جزای ناسزا هم از سر ما بگذرد.
انتظارم م یگذاری تا به فردا تو مرا،
زندگانی با امید روز فردا بگذرد.
یک ساعتی به نوبت دندان پزشکی ام وقت بود و باید از دانشکده راه می افتادم. اذان ظهر را گفته بودند. از بس که خودساخته هستم، ندای ابلیس را لبیک گفته و نماز نخوانده، راهی شدم تا مبادا دیر برسم و نوبتم بسوزد. تمام کتاب‌هایی که از سبک زندگی شهدا خوانده بودم و نماز اول وقت را در راس فضیلت هایشان برشمرده بودند، اثر کشک را داشت در روحم! اینجاست که می‌فرمایند: خاک بر سر عالِم بی عمل.
از قضا بیمار قبلی کارش طول کشیده بود و نیم ساعتی معطلی داشتم. احساس کردم
یک ساعتی به نوبت دندان پزشکی ام وقت بود و باید از دانشکده راه می افتادم. اذان ظهر را گفته بودند. از بس که خودساخته هستم، ندای ابلیس را لبیک گفته و نماز نخوانده، راهی شدم تا مبادا دیر برسم و نوبتم بسوزد. تمام کتاب‌هایی که از سبک زندگی شهدا خوانده بودم و نماز اول وقت را در راس فضیلت هایشان برشمرده بودند، اثر کشک را داشت در روحم! اینجاست که می‌فرمایند: خاک بر سر عالِم بی عمل.
از قضا بیمار قبلی کارش طول کشیده بود و نیم ساعتی معطلی داشتم. احساس کردم
برای ملاقاتت فکرها به سرم بوداینکه تو لایق کدام هدیه ای می دانستم:"عشق هدیه ای نمی پذیرد مگر از گوهر ذات خویش"شش ماه خودم را برای این عشق خالص کردمشش ماه طلب شش ماه مراقبهشش ماه شب زنده داریشش ماه اشک..اثر کردهدیه مرا پذیرفتی...
من خط الشهید رحمه الله قیل للصادق علیه السلام: على ما ذا بنیت أمرك؟ فقال: على أربعة أشیاء: علمت أن عملی لا یعمله غیری فاجتهدت، وعلمت أن الله عز وجل مطلع علی فاستحییت، وعلمت أن رزقی لا یأكله غیری فاطمأننت، وعلمت أن آخر أمری الموت فاستعددت.
به حضرت صادق علیه السلام عرض کردند: کار خود را بر چه چیزی بنا کرده‌ای؟
حضرت فرمودند: بر چهار چیز:
۱- فهمیدم که عمل مرا دیگری انجام نمی‌دهد؛ پس به کوشش پرداختم.
۲- دانستم که خداوند بر حال من اطلاع دارد؛ پس خجال
گوشت گاو
بادمجان
ادویه جات ( انواع فلفل، زنجبیل، دارچین، زیره، هل، آویشن، کاری، میخک، جوز هندی و ...)

گوشت گوساله
عدس
خوراکی های کاذب مانند چیپس ، پفک و ...

سوسیس
کاکائو
انواع سس ها (کچاپ، ماینز، فرانسوی، فلفل و ...)

کالباس
نسکافه
انواع غذاهای شور و نمک سود مانند ماهی دودی

انواع ژامبون
قهوه
انواع فست فود (همبرگر، پیتزا و ...)

آش دوغ
چای سیاه
انواع نوشابه و نوشیدنی های گازدار

آش سماغ
آب جو
خوراکی های دارای مواد نگهدارنده مانند انواع کنسروها، غذا
یوں لفظ مستعار ہیں قرآن کے لئے
لکھنی ہے منقبت  شہِ ذیشان کے لئے
تعمیر کرکے کعبہ یہ کہنے لگے خلیل
آمادہ ہوگیا ہے یہ مہمان کے لئے
بوجہل و بولہب  کے لئے در بنا جدار
دیوار در ہوئی بنِ عمران کے لئے
قد افلح کی کر کے تلاوت بتا دیا
بن کے سند یہ آئے ہیں ایمان کے لئے
محراب ہو یا معرکہِ کارزار ہو
خود کو فنا کئے ہیں یہ یزدان کے لئے
دے کر زبان میثمِ تمار نے کہا
تخلیق ہم ہوئے تھے اسی مان کے لئے
ہم نے کبھی بھی عشق کا سودا نہیں کیا
بس اک عمل یہ لائے ہیں میزان کے لئ
خبرگزاری تسنیم: نگاه طب سنتی به بیماری "بواسیر" به این صورت است که آن را از غلبه "سودا" می‌داند و سودا یک خلط بسیار غلیظی است که در هر عضوی از اعضای بدن تجمع یابد، باعث تولید بیماری و از تعادل خارج شدن عضو مربوطه می‌شود.
در طب نوین معمولا برای موارد حاد بواسیر، جراحی تجویز می‌شود که متاسفانه بسیاری از بیماران به‌دلیل اینکه منشا ایجاد بواسیر در آنها عملاً درمان نشده است، پس از گذشت یک یا چند سال مجدد به بواسیر مبتلا می‌‌شوند و باید عوارض شدی
فصد خون یا رگ زنی یکی از روش‌های خون گیری درطب سنتی است. این عمل باعث دفع بسیاری از سموم بدن به خصوص در مواقع غلبه سودا شده و مواد زائدی که در خون رسوب و افزایش پیدا می‌کند را نیز دفع می‌کند. فصد در واقع همان رگ زدن است، ولی بایستی توسط افراد ماهر و متخصص انجام شود.
حکما براین باورند که بدن انسان از چهار خلط خون، بلغم، صفرا و سودا تشکیل شده است که اگر میزان این چهار خلط همیشه در حد تعادل و تناسب باشد بدن در حالت سلامت قرار دارد، اما اگر به علت ا
گوشت گاو
بادمجان
ادویه جات ( انواع فلفل، زنجبیل، دارچین، زیره، هل، آویشن، کاری، میخک، جوز هندی و ...)

گوشت گوساله
عدس
خوراکی های کاذب مانند چیپس ، پفک و ...

سوسیس
کاکائو
انواع سس ها (کچاپ، ماینز، فرانسوی، فلفل و ...)

کالباس
نسکافه
انواع غذاهای شور و نمک سود مانند ماهی دودی

انواع ژامبون
قهوه
انواع فست فود (همبرگر، پیتزا و ...)

آش دوغ
چای سیاه
انواع نوشابه و نوشیدنی های گازدار

آش سماغ
آب جو
خوراکی های دارای مواد نگهدارنده مانند انواع کنسروها، غذا
بیماری های پوست:خشکی پوست، سوزش وخارش، زیاد و پررنگ شدن خالهای بدن، لکه های سیاه و قهوه ای در پوست، سیاهی زیر چشم ها، لکه های دوران بارداری، اگزما، میخچه، زگیل، زونا، ترک پاشنه پا، پسوریازیس (صدف)، لیکن پلان، پمفیکوس ولگاریس
ادامه مطلب
به شدت دچار وسواس فکری شدم همش خودمو سرزنش میکنم نکنه این حرفو زدم اشتباه بود الان فلانی چه فکری راجع به من میکنه و ....
وقتی سودای بدن آدم بالا میره اینطور میشه 
چاره اشم خوردن گرمیجاته که من زده شدم ازش :/ 
من کلا آدمی بودم که به راحتی با همه ارتباط میگرفتم و خیلی خوش صحبت بودم  D: از بس شوخ بودم آدما از با من بودن لذت میبردن -_-
درسته تعریف بود اما جدی بود :)))
ولی حالا :( خیلی برام سخت شده 
دارم با طرف حرف میزنم از وسواس دیوونه میشم که نکنه این حرفو
بدست باد گهگاهی سلامی می‌رسان یارا
که از لطف تو خود آخر سلامی می‌رسد ما را
خنک باد سحرگاهی که در کوی تو گه گاهش
مجال خاک بوسی هست و ما را نیست آن یارا
شکایت نامه شوق تو را بر کوه اگر خوانم
ز رقت چشمه‌ها گردند گریان سنگ خارا را
ز رفتن راه عاجز کرد و ره را نیست پایانی
اگر کاری به سر می‌شد، ز سر می‌ساختم پا را
ز شرح حال من، زلف تو طوماری است سر بسته
اگر خواهی خبر، بگشا، سر طومار سودا را
شب یلدا است هر تاری ز مویت، وین عجب کاری
که من روزی نمی‌بینم،
امروز بیدار شدم. صبح. نه، شب بود. دیدم نیستی. نبودی. نمی‌دانستم چی‌به‌چی‌ است ولی می‌دانستم که نیستی. خودم گفتم بهتر است نباشیم، چون آن لحظه دلتنگت بودم زیاد. چرا نبودی؟ نمی‌فهمیدم. و این دلتنگیِ زیادی عصبی‌ام کرده بود. نمی‌دانستم چه کنم؛ گفتم نباشیم! باری... شب بود، بیدار شدم دیدم نیستی. صبح هم... می‌دانی، از لحظۀ اولین بیدارشدنم تا نزدیکِ ظهر، حسِ تعلیقِ همان زباله‌های ناسا در خلأ را داشتم که درِ گوش‌ات گفتم. نزدیکِ ظهر، پیامت را روی گو
امروز بیدار شدم. صبح. نه، شب بود. دیدم نیستی. نبودی. نمی‌دانستم چی‌به‌چی‌ است ولی می‌دانستم که نیستی. خودم گفتم بهتر است نباشیم، چون آن لحظه دلتنگت بودم زیاد. چرا نبودی؟ نمی‌فهمیدم. و این دلتنگیِ زیادی عصبی‌ام کرده بود. نمی‌دانستم چه کنم؛ گفتم نباشیم! باری... شب بود، بیدار شدم دیدم نیستی. صبح هم... می‌دانی، از لحظۀ اولین بیدارشدنم تا نزدیکِ ظهر، حسِ تعلیقِ همان زباله‌های ناسا در خلأ را داشتم که درِ گوش‌ات گفتم. نزدیکِ ظهر، پیامت را روی گو
اپل در سال ساری با معرفی کردن سه آیفون، به دنبال سهم بیشتری از راسته گوشی های هوشمند است. آیفون 11 برای کاربرانی ساخته شده است که عزم دارند با بانوا مناسب زیرفون امتحان ی اکوسیستم اپل را داشته باشند. امسال، آیفون های حرفه ای تر اپل با لقپ پرو و به عنوان پرچم داران حقیقی آن در راسته حضور خواهند داشت. آیفون 11 پرو، آیفون 11 پرو مکس وسیله هایی هستند که  برای اولیه وعده درون تاریخ آیفون، از دوربین سه گانه گانه بهره می برند؛ دوربینی که با سه لنز مت
لقمان کنار چشمه‌ای نشسته بود. مردی که از آنجا می‌گذشت از وی پرسید: «چند ساعت دیگر تا به ده بعدی راه است؟!»
لقمان گفت: «راه برو.»
آن مرد پنداشت لقمان نشنیده دوباره رو کرد: «مگر نشنیدی؟ پرسیدم چند ساعت دیگر تا ده بعدی راه است؟»
گفت: «راه برو.»
گمان کرد که لقمان دیوانه است و رفتن را پیشه کرد. چند قدمی بیشتر نرفته بود که لقمان بانگ برآورد: «ای مرد! یک ساعت دیگر بدان ده خواهی رسید.»
مرد گفت: «چرا از اول جوابم نگفتی؟»
گفت: «چون راه رفتن تو را ندیده ب
لقمان کنار چشمه‌ای نشسته بود. مردی که از آنجا می‌گذشت از وی پرسید: «چند ساعت دیگر تا به ده بعدی راه است؟!»
لقمان گفت: «راه برو.»
آن مرد پنداشت لقمان نشنیده دوباره رو کرد: «مگر نشنیدی؟ پرسیدم چند ساعت دیگر تا ده بعدی راه است؟»
گفت: «راه برو.»
گمان کرد که لقمان دیوانه است و رفتن را پیشه کرد. چند قدمی بیشتر نرفته بود که لقمان بانگ برآورد: «ای مرد! یک ساعت دیگر بدان ده خواهی رسید.»
مرد گفت: «چرا از اول جوابم نگفتی؟»
گفت: «چون راه رفتن تو را ندیده ب
امشب آرزوهایم را گم کردم. درست زمانی که فکر می‌کردم جایشان امن است و دو قدم هم برای نزدیک شدن به آن‌ها برداشته‌ام، آرزوهایم گم شدند.
وحشت تمام وجودم را گرفت. حسی که داشتم قابل وصف نیست. سراسیمه همه جا را گشتم و دست آخر، ناامید زل زدم به کتابخانه‌ام. آرزوهایم گم شه‌بودند. با ناباوری زمزمه می‌کردم:«آرزوهایم... آرزوهایم کجا هستند؟... واقعا گم‌شان کرده‌ام؟» از سر تا پایم منجمد شده‌بود. قلبم داشت از جایش کنده می‌شد. حالا که آرزوهایم نبودند، به
ترکیبات:

بابونه، چای کوهی، افتیمون، سنبل الطیب، بادرنج بویهاثرات:تقویت کننده اعصاب، آرام بخش، رفع نگرانی و اضطراب، درمان افسردگی، وسواس، عصبانیت، مکمل درمانی غلبه سودا و بیماریهای ناشی از آن، درمان برخی سردرد ها، تسکین درد و رفع خستگی و ...

زمان مصرف:
شب بعد از شام همراه با عسل یا شکر سرخ
ابن علیان
باورم نمی‌شود. از زمانی که به یاد دارم همیشه تنها کاری که می‌دانستم قرار است انجام دهم درس خواندن بود. ۱۲ سال مدرسه و ۶ سال دانشگاه بالاخره تمام شد، البته با اغماض. هنوز قول آخر و پایان‌نامه مانده.
قسمت سخت ماجرا اینجاست که بعد از این نمی‌دانم قرار است چه بکنم. بعد از این تصمیم با من است و من هم که آدم فرار کردن از تصمیم‌های بزرگ
پ.ن: انتخاب عنوان را هم باید به چالش ها اضافه کنم
در طب سنتی - اسلامی چهار مزاج اصلی پایه وجود دارد:
دم (گرم و تر)صفرا(گرم و خشک)سودا (سرد و خشک)بلغم (سرد و تر)
هر کدام از این مزاج ها برای فرد ،خصوصیات جسمانی ، رفتاری ، اخلاقی و ظاهری متفاوتی را ایجاد می کند. حال برای اینکه افراد با این مزاج ها را بشناسیم هر یک را جدا گانه توصیف می کنیم.
ادامه مطلب
همشهری آنلاین- بعد از اینکه نشانی شد عیسی آل کثیر در لیست خرید زمستانی پرسپولیس صبر دارد  دیروز محفل پرسپولیس درخواست رسمی خود را برای بوسیله خدمت ستاندن این بازیکن به صنعت نفت آبادان ارسال کرد. هر چند اسکوچیچ سرمربی نفت اعلام کرده بخاطر شقه جزئی از جمله دوم بوسیله این بازیکن نیاز دارد و محفل نباید با درخواست پرسپولیس موافقت کند ولی این بازیکن شب گذشته عکس صفحه شخصی خویشتن داخل اینستاگرام را تغییر داد و عکسی با پیراهن قرمز گذاشت تا از دلب
 
کاش! هیچ وقت آرزو نمی کردم که بزرگ تر از دیروز شوم... اگر من بزرگ نمی شدم؛ دستان مادر بزرگ نمی لرزید! شاهد پیر شدن مادرم نبودم، شاهد سفید شدن موهای پدرم نبودم..!کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدم؛ از کجا می دانستم که اینقدر گران تمام می شود!؟ بزرگ شدنم!.کاش بزرگ نمی شدم؛ که حرف های دیگران قلبم را بشکند؛ کاش! همان کودک شاد و خوشحال می ماندم، همان کودکی که گریه اش فقط برای! شکستن اسباب بازی هایش بود...از کجا می دانستم!؟ وقتی که بزرگ می شوم؛ برای شکستن قلبم اشک
مواد لازم برای درست کردن کیک شکلاتی ساده
  200 گرم آرد سفید همه کاره
 200 گرم شکر
 یک قاشق چایخوری بیکینگ پودر
 نصف قاشق چایخوری پودر سودا (یا جوش شیرین که بهتر است کم تر مصرف کنیم چون ضررش به فایده اش می چربد)
 175 گرم کره
40 گرم پودر کاکائو
دو تخم مرغ درشت
150 میلی لیتر خامه ترش (یا معمولی)
دو قاشق چایخوری عصاره وانیل (دلبخواه)
 
ادامه مطلب
وقتی مدام خودارضایی می‌کنی یعنی در حالِ سخن گفتنِ مدام با
خویشتنی، و این خویشتن‌گرایی، سمی است خطرناک که آدم را بیشتر و بیشتر
به درون سوق می‌دهد.درونی که در آن هیچ چیز نیست. مثلِ یک جعبه‌ی
توخالی که صرفِ بسته بودنش جذاب است و تو راجع به محتوای آن خیالبافی
می‌کنی و شطحیات می‌گویی.
شطح یعنی سخنِ از خالی به خالی. و خالی‌های جهان چه جذاب است.
درون‌نگری،
ختم به مالیخولیا می‌شود و سودا و هوس، هوس‌های مارگونه‌ی سبزپیکر،
هوس‌های پیچک‌طور
پیش از این ها عزیزم و قربانت و فدات لقلقه ی زبانم نبودند. همیشه نهایت دقت را برای استفاده از این لغات می‌کردم. برای همین بود که وقتی فاطمه را خطاب کردم " عزیز دل " جا خورد. او می‌دانست من این ترکیبات را قربانی هر کسی نمی‌کنم. می‌دانست عزیزم را به عابران و مسافران و هم کلاسی و ... نمی‌گویم. می‌دانست به کسی می‌گویم عزیز، که برایم عزیز باشد ... برای همین بود که وقتی یک بار با هم بحث مان شد یادآوری کرد که دارم با کسی با عصبانیت حرف میزنم که خطابش کرد
شکر سرخ چیست؟شکر سرخ از انواع شکر و نوع طبیعی شکر است. طبق باور بعضی افراد شکر سرخ با شکر قهوه‌ای تفاوتی ندارد. اما حقیقت چیز دیگری است. شکر سرخ در واقع همان شکر خامی است که از عصاره اصلی گیاه نیشکر بدست می‌آید و درصد شکر آن از ۸۸% کمتر نیست.هیچ ماده و افزودنی شیمیایی در فرآیند تولید شکر سرخ دخالت ندارد و به خاطر وجود بیشترین میزان ملاس سرشار از انواع املاح، ویتامین‌ها و مواد معدنی به خصوص ماده معدنی کروم است؛ شکر سرخ طبعی گرم و‌تر دارد و برا
پرسید: حالت خوب است؟در جواب این پرسش ماندم که چه بگویم، گفتم: همان همیشگی.بی تفاوت گفت: باز هم حالت بد است.گفتم: چه بگویم؟گفت: هرچه دلِ تنگت خواست...این جمله چقدر شبیه به تعارف بود، گفتم: دلِ تنگ من یک دریا دغدغه دارد.گفت: دل نیاز به دغدغه دارد، مثل گل که به خار نیاز دارد.می دانستم مغلطه گر خوبی ست گفتم: دغدغه ها را بگیر مال خودت، دل من نیاز به آرامش دارد.گفت: میان مشکل و دغدغه فرق است. مشکل را تو بوجود می آوری ولی دغدغه تو را بوجود می آورد.مستأصل ما
 خاطره ای از یکی از همرزمان فرمانده شهید حجت باقری(مدافع حرم)
همرزم فرمانده شهید «حجت باقری» گفت: «یک روز دیدم شهید باقری با سر و وضع خاکی و گلی داخل اتاق شد. گفتم فرمانده چه خبر؟ کجا بودید که اینطور خاکی و گلی شدید؟  لبخند ملیحی زد و نشست. می‌دانستم از گفتن موضوع خودداری می کند.
چند روزی این ماجرا تکرار شد تا اینکه یک شب که شیفت بودم گاه و بی گاه خوابم می برد و چرت می زدم  که یک لحظه متوجه شدم سایه ای از جلوی چشمانم رد شد وسوسه شدم و سایه را تعقی
روزهای پرفشار در زندگی روزهایی هستند که از فکر یک چیزی نمی‌توانی خارج بشوی. کلی کار سرت ریخته است اما تمرکز کافی برای انجام‌شان را نداری و بعد با انجام ندادن‌شان فشار پاسخ‌گویی و سرهم‌بندی هم سرت هوار می‌شود. دیروز از آن روزهای پرفشار بود. باید کلی کار را که در آخر هفته باید آماده می‌کردم جمع و جور میکردم و به هیچ کدام‌شان نرسیده بودم. خبر زوال جان یک انسان و آبروی انسان دیگری که همیشه او را به آرامش و هوشمندی می‌شناختم نیز حالم را بهم ر
آنچه می‌ماند به یک جا خوشنیست، مرده‌ است به حاشا خوش
ذرّه‌ی حق همیشه در گردش گه به صحرا و گه به دریا خوش
تو ستاره‌ای، خیال شر سوزان وین ولایت به سودا خوش 
گر به ضرب چرخ همی رقصی زاده‌ی چرخی و به بلوا خوش
ورنه تو عمودِ بیداری بر فراز زیر و زیرا خوش 
شاهد دلم دوش می‌گفت حلمیا این دم دمیرا خوش
موسیقی: Tomaso Albinoni - Adagio in G Minor
به دنیا آمد !
و من حال عجیبی داشتم! نمی دانستم! حسادت بود یا چه!
آخر آنقدر به مادرش نزدیک بودم که می ترسیدم دیگر مرا دوست نداشته باشد!
احساس می کردم از آن روز زندگی اش رنگ و بویی تازه به خود می گیرد و شاید فکر کردن گه گاهش به من لا به لای بوی قرمه سبزی که برای ناهار خانواده ی جدید سه نفره اش بار گذاشته گم شود!
و من زنده ام به این فکر کردن های گه گاه!
قبل تر ها که گاهی از سر شلوغی تمرین نمی کردم می گفت دیشب هنگام خواب با خود حرص می خوردم که فردا باید دعو
 امروز می خواهیم در مورد این صحبت کنیم که چه عواملی روی مزاج یک‌نفر تاثیر می گذارد
یکی از این عوامل فصل ها هستند مثلاً فصل پاییز سرد و خشک, فصل زمستان سرد و تر, فصل بهار گرم وتر  و فصل تابستان گرم و خشک می باشد پس اگر داریم در مورد یک شخص صفراوی صحبت می‌کنیم که  مزاج گرم و خشک دارد باید حواسمان باشد که در فصل تابستان ممکن است که خشکی و گرما او را اذیت کند و یا در فصل پاییز , او بابت خشکی هوا مقداری دچار اگزما شود. البته اینها همه حدسیات است و ا
این محصول بی نظیر سرشار از کلسیم و املاح معدنی موجود در خرما است.از این سرکه سنتی خوش طعم می توان به عنوان چاشنی انواع غذا و تهیه انواع ترشی و سس  استفاده کرد.
این محصول با کیفیت و طبیعی دارای خواص دارویی خرماست ازجمله :
1- موثر در درمان انگل معده و روده
2- درمان کبد چرب ، کلسترول و چربی خون
3- برطرف کننده سودا و صفرا
4- برطرف کننده جوش و لک پوست
5- مصرف کننده گان گرامی دقت داشته باشند که مصرف روزانه سرکه خرما به هضم بهتر غذا و ضدعفونی کردن معده کمک

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها